اما بعد ، ای پسر حنیف خبر یافتم که یکی از جوانان بصره تورا به مهمانی خوانده و تو نیز بدانجا شتافته ای .
سفره ای رنگین برایت گشوده و ظرف های طعام پیاپی برایت آورده اند . گمان نمی کردم بر سر سفره
مردمی بنشینی که نیازمندشان را به جفا می رانند و توانگرشان را به آن فرا می خوانند ! به لقمه ای که در
دهان می نهی بنگر ، آن را که حلال و حرامش برایت معلوم نیست بیرون انداز ، و آن را که یقین داری از حلال
فراهم گشته تناول کن .
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.